بطری ترکید!!!

یه خونه تکونی اساسی افتادم ....بطری نامرد تو اتاق خوابی که تقریبا حکم انباری داره ترکید و همه اتاقُ به گند کشید ...فرش رو همسرجان تنهایی جمع کرده باورش برام سخته

منم از فرصت سوءاستفاده کردم 3 تا قالیچه راهرو و آشپزخونه و جلو تخت رو به عنوان اشانتیون براش گذاشتم تا بشوره البته خودمم کمی تا اندکی کمکش کردم

دیروز به همین مناسبت زیر کابینتهای آشپزخونه رو با آب داغ و پودر شستم اینکارو هر سال نزدیک عید انجام میدادم که امسال زودتر شد بعدش بخارشو کشیدم

گاز عزیزم یه فاصله چندسانتی با کابینتهای مجاورش داره که وقتی گازو کشیدم جلو چشمم به یه عالمه چربی افتاد که واقعا موندم این همه چربی چجوری ریخته اون زیر .... با پودر و سیم ظرفشویی دهن چربیا رو آسفالت کردم و بعدش مشما ضخیم چسبوندم که دوباره واسه عید مجبور نشم چربی بسابم.

زیر کابینتا انگار همسرخان یه تریلی ابزار و پیچ و مهره برایه روز مبادا چیده بود این اخـــــلاقش واقــــــــعا عذاب آوره همه رو جمع کردم ریختم تو یه کیسه بزرگ و گذاشتم جلو تی وی که ببینه و تهدیدش کردم که حق نداره یه دونه دیگه از اونا رو بزاره زیر کابنتایه آشپزخونه

گازمو با بخارشو تمیز کردم و هزار ساعت طول کشید صفحه بالای گازُ پاک کنم

یه دوش ده دقیقه ای گرفتم و پادری حمومم شستم

شام هم حاضری زدیم و کل ظرفا رو چیدم تو ماشین و یه لیمو قاچ کردم عسل زدم و پوستمو باهاش ماساژ دادم...مردگان متحرک خیلی باحاله دارم دنبالش میکنم و بعدشم سری به تلگرام زدم و رفتم زیر لحاف .

همسرخان خرو پف میکرد دو سه تا مشت و لگد زدم بیدارش کنم اما انگار نه انگار ساعت یک خوابیدم و صبح با صدای ساعت پریدم